دلایل واقعی گران شدن و چشم انداز منطقی آینده بازار مسکن
بازار مسکن این روزها تنها بازاری است که کسی به خود جرئت تحلیل و پیش بینی درباره آن را نمیدهد. این بازار نیز مانند سایر بازارهای دیگر ارز و طلا، خودرو و بورس در دوره سخت التهاب و ابهام قرار دارد. اما بنا بر گزارشات مرکز آمار و بانک مرکزی، روند افزایش قیمت در این بازار همچون سالهای دیگر با شیب مشخص ادامه دارد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی اتحادیه تعاونیهای عمرانی شهر تهران، برای این که به خوبی بتوانیم چشم انداز بازار مسکن در آینده را ترسیم کنیم، ابتدا باید جایگاه حال حاضر را به درستی و با واقع نگری بشناسیم. برای این مهم به گفت و گو با دکتر خشایار باقرپور، مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای عمرانی شهر تهران نشستهایم تا به عنوان یکی از فعالان و کارشناسان این بازار ضمن آسیبشناسی عوامل گرانی مسکن، راهکارهایی برای کنترل قیمت و همچنین حل معضل اقشار مختلف کشور پیدا کنیم.
مشروح گفت و گوی ما با این کارشناس بازار مسکن را در ادامه بخوانید:
آقای دکتر در ابتدا از عوامل اصلی گرانی ملک نام ببرید و توضیح دهید با وجود این رکود چگونه قیمتها افزایش پیدا میکند؟
هر کالایی برای گران یا ارزان شدن به شاخصهای مختلف اقتصادی نیاز دارد. گرانی یا ارزانی معلول یک اتفاق یا یک شاخص تنها نیست. بلکه مجموعهای از ناتوانیها و ناکارآمدیها است که سبب رشد قیمت در بازار مسکن میشود. اما تمام این عوامل به صورت زنجیرهای و به هم پیوسته، در اقتصاد کشور نقش آفرینی میکنند و نه تنها مسکن، که تمام کالاها و خدمات را دچار تشنج قیمتی میکنند. با این حال موضوعی که میتوان به صراحت عنوان کرد این است که مدت کوتاهیست که روند تند صعودی قیمتها متوقف و بازار مسکن به یک دوره رکود تورمی نسبتاً شدید اما با شیب افزایش قیمت ملایم واردشده است. اینکه چنین رکودی با شوکهای اقتصادی که به تولیدکنندهها و مصرفکنندگان وارد میشود تا چه زمانی ادامه خواهد داشت مشخص نیست.
پس رکود عامل گرانی است؟ این رکود از چه زمانی اغاز شده است؟
هر رکودی عامل گرانی نیست. اما زمانی که رکود تورمی در بازار رخ بدهد ما میتوانیم به افزایش قیمت لجام گسیخته فکر کنیم. به شکل ساده می توان گفت افزایش تقاضا، تورم قیمتی و کاهش قدرت خرید، همه با هم بر بازار مسکن تأثیر گذاشته و این رکود تورمی را رقم زده اند. بازار ساخت و ساز کشور از سال ۹۳ تاکنون در رکود قرار دارد و گسترش دامنه رکود ساختمانی در کلانشهرها بیش از سایر شهرهای کشور شده است. مثلاً در بهار امسال در مجموع پروانه ساخت فقط برای ۱۰۲ هزار واحد مسکونی صادر شد. با کاهش تعداد پروانههای ساختمانی وضعیت ساخت و ساز در سال ۹۹ مشابه ۶ سال گذشته (از سال ۹۳ تا ۹۹) شد که به دلیل ساخت و ساز کشوری، تعداد متوسط و شاید کمتر از سالانه ۴۰۰ هزار واحد مسکونی، این بازار در شرایط رکودی قرارگرفته است.
نوسانات نرخ ارز چقدر در این تورم نقش داشته و آیا میتوان ارز را هم مقصر گرانی مسکن دانست؟ اگر اینطور باشد کاهش نرخ ارز چرا اثری در ارزان شدن ملک ندارد؟
باید توجه داشت که به دلیل تورم، قیمت ساخت بسیار افزایش یافته و ممکن است حتی با ثبات قیمت دلار در قیمتهای فعلی که کمی هم روند آرام و بی سر و صدای افزایشی به خود گرفتند، باز هم قیمت مسکن روند افزایشی خود را ادامه دهد. چرا که هم هزینه تولید افزایش یافته و هم تأثیرات قیمت ارز به صورت تدریجی بر بازار مسکن آثار خود را بر جای میگذارد. بنابراین حتی اگر قیمت ارز ثابت بماند، باز بازار مسکن احتمال رشد دارد. قطعاً دلیل این رشد نیز اثرات رشد نرخ دلار بر مصالح و سایر نهادههای تولید ساختمان است.
قطعاً کنترل نوسانات قیمت ارز در ماههای اخیر، یکی از اصلیترین دلایل بروز ثبات نسبی یا به عبارت بهتر کاهش شیب افزایش قیمتها در بازار مسکن بود. اما کاهش شدید تعداد معاملات نیز در این به اصطلاح ثبات قیمتی بی تأثیر نبوده است.
مهمترین نهاده برای تولید مسکن زمین است. آیا کنترل قیمت زمین میتواند روی قیمت مسکن اثر چشمگیری داشته باشد؟
قطعاً همینطور است. سازندهها و انبوهسازان مسکن در کلانشهرهای کشور معتقدند تأمین هزینه زمین از یک سو و کمبود زمین مناسب و مرغوب برای ساخت از سوی دیگر، دو مشکل اصلی ایشان برای تولید مسکن هستند. انتظارات تورمی مالکان زمین و املاک کلنگی هم از دیگر عواملی است که موجب شده تا سازندگان از محل تأمین زمین با مشکل مواجه شوند. چرا که برخی مالکان و فروشندههای زمین به دلیل انتظارات تورمی و توقع افزایش قیمت در آینده، از عرضه زمینهای قابل ساخت به بازار ساخت و ساز در شکل مشارکت یا فروش خودداری کنند یا قیمتهای غیر واقعی به سازندگان اعلام کنند. از طرف دیگر کاهش حاشیه سود سازندگان به دلیل گران شدن زمین، تیراژ ساخت و ساز را روز به روز کاهش داده و انگیزه سازندگان را از بین برده است. به عنوان یک فعال اقتصادی در صنعت ساختمان اعلام میکنم که سود ساخت و ساز به پایینترین میزان خود ظرف 5 سال گذشته رسیده و تبعات بلند مدت این موضوع در بازار و قیمت مسکن بسیار معضل آفرین خواهد بود.
پس بیشترین معضل را در بخش تولید داریم؟ یعنی معضلاتی که دامنگیر بخش تولید شده است از مهمترین عوامل گرانی مسکن هستند؟
بله. میتوان اینگونه نتیجه گیری کرد، اما در بخش تقاضا نیز اوضاع خیلی خوب نیست. کاهش قدرت خرید مصرفکننده و سرمایهگذاران که آن هم از نتایج تورم و کاهش ارزش پول ملی در برابر ارز است، روی تقاضا تأثیر گذاشته است. کاهش ارزش ریال در برابر دلار و همچنین تورم قیمتی در تمام کالاهای سبد خانوار، همزمان با عدم تغییر در سطح درآمد خانوارها از یکسو خرید خانه را از اولویتهای نخست خارج کرده و از سوی دیگر حتی با وجود اراده برای خرید مسکن، توان مالی لازم از خانواده ایرانی سلب شده است. به طوری که بر اساس آخرین پژوهشها، متوسط دوره انتظار برای خانهدار شدن از 100 سال هم تجاوز کرده و مقایسه این عدد با متوسط زیر 10 سال در استانداردهای اقتصاد جهانی کاملاً تأمل برانگیز میباشد.
خارج از این معادله، یعنی بخش تولیدکننده و بخش مصرفکننده، مقصر دیگری در گرانی مسکن نقش داشته است؟
قطعاً پای ضلع سومی هم در میان است. در ابتدای مصاحبه هم گفتم که عوامل بسیاری به صورت زنجیرهای و به هم پیوسته در این گرانی نقش دارند. مصوبه اخیر شورای شهر تهران در خصوص افزایش نرخ عوارض صدور پروانه ساختمانی، یکی از دیگر عواملی است که با در نظر گرفتن آثار کوتاهمدت و بلندمدت آن، نمیتوان چشمانداز خوبی را برای بازار مسکن متصور بود. این مصوبه قطعاً با بار روانی که بر بازار مسکن تحمیل کرده است از همین امسال حفظ روند رو به رشد قیمتها را رقمزده است. در بهترین حالت میتوان گفت این مصوبه اگر روی قیمت هم اثراتی نامحسوس داشته باشد، در کنار کاهش تعداد معاملات، به صورت قطعی اثرگذاری داشته و خواهد داشت. بنابراین اگر میتوانستیم به کاهش رشد و حتی در بهترین حالت، ثبات قیمت مسکن با ریزش قیمت دلار امیدوار باشیم، اکنون باید بگوییم با این مصوبه در میانمدت قطعاً باید شاهد افزایش شیب تند قیمتها باشیم.
این مصوبه در میانمدت بدون شک به عنوان یکی از هزینههای اصلی داخلی در تولید مسکن، با سایر عوامل هم افزایش داشته و با توجه به اینکه قدرت خرید، همزمان با این همافزایی رشد نخواهد کرد، منجر به تعمیق رکود بازار مسکن از یک طرف و کاهش سود سازندگان از طرف دیگر خواهد شد. گران شدن عوارض به معنی کمتر شدن حاشیه سود سرمایهگذاری در صنعت ساختمان است که این کاهش به صورت عامل بازدارندهای عمل کرده و باعث خواهد شد تا سرمایهگذاری در بخش تولید ساختمان کاهش پیدا کند. چرا که بازگشت سرمایه در این بازار حداقل سه تا چهارساله است و در بلندمدت، قیمت تولید روز به روز بالاتر خواهد رفت، اما قیمت عرضه به واسطه کاهش قدرت خرید، رشد کمتری خواهد داشت.
درنهایت این موضوع منجر به خروج سازندگان و سرمایهها از حوزه ساخت مسکن، کاهش بیش از پیش تولید و تلنبار شدن بیش از پیش تقاضاهای بدون پاسخ خواهد شد و اوضاع در بلند مدت به مراتب بدتر از سالی که پشت سر گذاشتیم خواهد شد.
کاهش شدید عرضه در این بازار و درنتیجه رشد شدید قیمتها به دلیل عدم توازن در عرضه و تقاضا، نتیجه تمام عواملی است که شمرده شد و چشمانداز بازار مسکن را به صورتی غیر قابل انکار با ابهام و البته احتمال وخیم شدن اوضاع نشان خواهد داد.
با این پیش بینی که به نظر واقعگرایانه هم به نظر میرسد، به نظر شما مسئولین و متولیان امر چه استراتژی باید برای آینده اتخاذ نمایند؟
با توجه به رویکرد مجلس محترم شورای اسلامی در تحقق طرح جهش تولید مسکن، باید اصلیترین بازیگر این طرح که همان سازندگان هستند را حفظ کنیم و به جای تصمیماتی که نهایتاً منتهی به خروج خود خواسته ایشان از گردونه ساخت و ساز میشود، انگیزه و سود معقول و منطقی سرمایههای موجود در این صنعت را ارتقاء ببخشیم.